نهضت توحیدى

هو الاول و الآخر والظاهر و الباطن

نهضت توحیدى

هو الاول و الآخر والظاهر و الباطن

طبقه بندی موضوعی

تکنولوژی در عصر مدرن هم معنی «ابزار» در اعصار گذشته نیست. بلکه معنای وسیع تر و متفاوتی دارد. تکنولوژی امروزه در جایگاه همنشینی با انسان قرار گرفته و نیازهای مختلفی را پاسخ میدهد به نحوی که انسان مدرن وابستگی شدیدی به آن پیدا کرده است.

اما علت این وابستگی شدید چیست؟ علت آن روحیه و تفکری است که بشر را به سمت تکنولوژی سوق داد و آن چیزی جز « تسلط و تغلب بر طبیعت » به عنوان منبع انرژی نیست. وقتی که نگاه بشر به طبیعت نگاه منفعت طلبانه باشد، به نحوی که آن را به صورت منبع پایان ناپذیر انرژی ببیند، سعی بر استفاده ی هر چه بیش تر از آن دارد و این امر توسط تکنولوژی محقق می شود.

تکنولوژی یک نحو به ظهور رساندن آنچه در طبیعت مستور است، می باشد، اما به نحوی خاص که پیش از این سابقه نداشته است. چرا که وجود بشر به نحوی که پیش از این سابقه نداشته است، تغییر یافته. از آنجا که بشر فطرتی دارد که او را به سمت « کشف » سوق می دهد، لاجرم این « قوه ی به انکشاف رساندن » را باید به ظهور برساند و پاسخی برایش مهیا سازد. اما در تشخیص امر حقیقی ممکن است به خطا رود و بدین جهت به جای کشف حقایق عالم وجود، به کشف نیروها و انرژی های مستور در عالم طبیعت بپردازد که این خود نوعی کشف است اما پایین ترین و سطحی ترین نوع آن که حتی با روشی مناسب هم محقق نمی گردد. « انکشاف حاکم در تکنولوژی جدید، نوعی تعرض است، تعرضی که طبیعت را در برابر این انتظار بیجا قرار می دهد که تأمین کننده ی انرژی باشد تا بتوان انرژی را از آن حیث که انرژی است، از دل طبیعت استخراج و ذخیره کرد. اما مگر این امردر مورد آسیای بادی قدیم صادق نیست؟ خیر. پره های آن البته با باد می چرخند، آنها کاملا به امید وزش باد واگذاشته می شوند. ولی اسیای بادی انرژی جریان هوا را حبس نمی کند تا آن را ذخیره سازد. »

۲ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ مهر ۹۴ ، ۱۶:۵۰
فرزانه یزدانی

اگر به تاریخ تحول علوم و شکل‌ گیری علوم انسانی مدرن نظری بیندازیم، خواهیم دید که این علوم در انتهای یک پروسهٔ طویل متولد شده‌اند که حاصل تحولی بنیادین در وجود بشر و نحوهٔ اندیشیدن اوست.
در انتهای قرون وسطی و با شروع دورهٔ رنسانس، بشر جدید خود را با پرسش‌هایی مواجه دید و به دنبال یافتن پاسخ آن‌ها برآمد اما از وجهی جدید که تا آن زمان بی‌ سابقه بود. نگاه بشر جدید به عالم و آدم تغییر کرد و بر مبنای نگاه جدید به تفکر و اندیشیدن پرداخت تا پاسخ پرسش‌های خود را بیابد. او در این کند و کاو تا جایی پیش رفت که همهٔ اندوخته‌های پیشین را مورد ظن و قابل رد دانست و با توانا دانستن عقل خود و بی نیاز دانستن آن از هر کمکی به «اندیشه کردن از نو» پرداخت و بدین جهت مجبور به آزمایش کردن و به تجربه گذاشتن هر چه بدان علم باید داشت، شد و این امر در شکل گیری علوم تأثیرگذار و نهایتاً نیز قابل مشاهده بود.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۷ مهر ۹۴ ، ۱۴:۵۴
فرزانه یزدانی

بعد از پیروزی انقلاب اسلامی در سال ۱۳۵۷ و پشت سر گذاشتن مخاطرات جنگ تحمیلی و دولت های موقت و بدون ثبات، دولت هایی با رویکردها و آرمان های متفاوت زمام امور کشور را در دست گرفتند که عموما در در یک دوره ی هشت ساله طبق یک  برنامه ی جامع برای رسیدن به آن آرمان مطلوب خود تلاش کردند.
سخن اینجاست که انقلاب اسلامی یک منظومه ی فکری است که دارای جامعیت، انسجام، وحدت و توالی خاص می باشد. در چنین منظومه ای تنها تفکر همسو و هم جهت با دید و هدف واحد اجازه ی مدیریت و زمامداری دارند و اگر غیر از این اتفاق افتد، غصب جایگاه مدیریت می باشد.
در منظومه ی فکری انقلاب اسلامی « یعلمهم و یزکیهم » آرمان تشکیل دولت و حکومت است و غایت این نظام، تربیت انسان الهی می باشد. پس، تشکیل حکومت عدل و اجرای قواعد شرعی مقدمه ای است برای حصول این نتیجه ی بزرگ. در این نظام فکری دسترسی به اهداف غایی از هر طریق ممکن نه تنها مطلوب نیست که مذموم نیز می باشد و نیز، به طور کلی، برقراری عدالت و تأمین رفاه عمومی و مادی مقدمه ی تربیت انسان الهی و یک هدف میانه در نظر گرفته می شود ، نه هدف غایی. بنابراین، آرمان شهر در منظومه ی فکری انقلاب اسلامی عبارت است از فضا و جامعه ای که احکام و ولایت الهی در آن جاری و ساری است و عدالت در همه ی ابعادش در آن حاکم است و در چنین فضایی انسان تحت تربیت شریعت الهی قرار گرفته و به سمت کمال و سعادت پیش میرود.
اکنون با ملاک قرار دادن این آرمان شهر، می توان آرمان شهرهای دولت های مختلفی که در جمهوری اسلامی مدیریت کردند را شناخت و ارزیابی کرد. اصولا باید دولت در راستای اهداف انقلاب اسلامی گام بردارد و اگر چنین نباشد و اهداف دولت با انقلاب اسلامی یکی نباشد، پس مانعی بر سر راه تحقق اهداف انقلاب است که باید از سر راه برداشته شود و رفع و دفع گردد.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۵ شهریور ۹۴ ، ۱۱:۴۴
فرزانه یزدانی


مقدمه و مفاد عمومی


 ‌أ. جمهوری اسلامی ایران و گروه 1+5 (چین، فرانسه، آلمان، فدراسیون روسیه، انگلیس و ایالات متحده، و نماینده عالی اتحادیه اروپایی در امور خارجی و سیاست امنیتی)، در مورد این برنامه جامع اقدام مشترک (برجام) تصمیم گیری نمودند. این برجام بازتاب یک فرآیند گام به گام بوده و مشتمل بر تکالیف متقابل به نحو مندرج در این سند و پیوست های آن می باشد که قرار است توسط شورای امنیت مورد تایید قرار گیرد.


 ‌ب.  اجرای کامل این برجام موجب حصول اطمینان از ماهیت صرفا صلح آمیز برنامه هسته ای ایران خواهد شد.


 ‌ج.  ایران مجددا تائید می نماید که هیچگاه و تحت هیچ شرایطی در پی سلاح های هسته ای، تولید و یا به دست آوردن آنها نخواهد بود.


 ‌د.  اجرای موفقیت آمیز این برجام ایران را قادر خواهد ساخت تا به طور کامل حق خود بر انرژی هسته ای جهت مقاصد صلح آمیز را طبق مواد ذیربط معاهده عدم اشاعه هسته ای و همسو با تعهداتش در آن سند استیفاء نماید و در نتیجه با برنامه هسته ای ایران همچون برنامه هر دولت دیگر غیر دارنده سلاح های هسته ای عضو معاهده عدم اشاعه رفتار خواهد شد.


 ‌ه.  این برجام موجب لغو جامع کلیه تحریم های شورای امنیت سازمان ملل متحد و همچنین تحریم های چندجانبه و ملی مرتبط با برنامه هسته ای ایران و نیز شامل گام هایی برای ایجاد دسترسی در حوزه های تجارت، فناوری، مالی، و انرژی خواهد شد.


 ‌و. گروه 1+5 و ایران مجددا بر تعهد خود نسبت به اهداف و اصول ملل متحد به نحو مندرج در منشور سازمان ملل متحد تاکید می نمایند.


 ‌ز. گروه 1+5 و ایران اذعان می نمایند که معاهده عدم اشاعه هسته ای کماکان مبنای اساسی رژیم عدم اشاعه هسته ای و رکن بنیادین پیگیری خلع سلاح هسته ای و استفاده های صلح آمیز از انرژی هسته‏ای می باشد.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۱ ۲۴ تیر ۹۴ ، ۱۲:۳۰
فرزانه یزدانی


امروز یک روز تاریخی است. برای ما افتخار بزرگی است که اعلام کنیم که به یک توافق درمورد موضوع برنامه هسته ای ایران دست یافته ایم.
با شجاعت، اراده سیاسی، احترام متقابل و مدیریت عالی، ما آنچه را که دنیا بدان امید بسته بود به سرانجام رساندیم: یک تعهد مشترک به صلح، تلاش مشترک برای امن تر کردن دنیایمان. امروز همچنین یک روز تاریخی است، بدان جهت که ما در حال ساخت شرایط لازم برای اعتماد و ایجاد فصل جدیدی در روابطمان هستیم.
این دستاورد محصول یک تلاش جمعی است.
هیچ کس تصور نمی کرد که این کار آسانی باشد. تصمیمات تاریخ ساز هرگز آسان نیستند. ولی به رغم همه فراز و فرودهای این مذاکرات و تمدیدهای مکرر، امید و اراده ما را قادر ساخت تا بر همه لحظات دشوار فائق آییم. ما همواره واقف بوده ایم که در قبال نسل حاضر و نسل های آینده مسئولیت داریم.
به یمن تعامل سازنده همه طرف ها، و تعهد و توانایی هیات هایمان، ما با موفقیت مذاکرات را به انجام رسانده و اختلافی را که بیش از 10 سال به درازا کشیده بود، حل و فصل کردیم.
طی دهه گذشته، افراد بسیاری در پیشبرد این مذاکرات دشوار نقش داشته اند و ما از همه آنها تشکر می کنیم، همانطور که مایلیم از آژانس بین المللی انرژی اتمی برای نقش اساسی و همکاری نزدیک آن، و نیز از دولت اتریش برای حمایت و مهمان نوازی اش سپاسگزاری کنیم.
ما، نماینده عالی اتحادیه اروپا در امور سیاست خارجی و امنیتی و وزیر امور خارجه جمهوری اسلامی ایران، همراه با وزرای امور خارجه جمهوری خلق چین، فرانسه، آلمان، فدراسیون روسیه، انگلیس و ایالات متحده آمریکا، پس از ماه ها کار فشرده در سطوح و اشکال مختلف، در اینجا در وین گرد هم آمدیم تا متن «برنامه جامع اقدام مشترک» را بر مبنای مولفه های اساسی که در تاریخ 13 فروردین ماه در لوزان سوئیس مورد موافقت واقع گردید، مذاکره کنیم.
امروز، ما متن نهایی «برنامه جامع اقدام مشترک» را مورد توافق قرار دادیم.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۱ ۲۴ تیر ۹۴ ، ۱۲:۲۷
فرزانه یزدانی

بسم الله الرحمن الرحیم
 انا انزلناه فى لیلة القدر *
 و ما ادراک ما لیلة القدر *
لیلة القدر خیر من الف شهر *
 تنزل الملئکة و الروح فیها باذن ربهم من کل امر*
 سلام هى حتى مطلع الفجر*
به نام خداوند رحمان و رحی
ما این قرآن عظیم الشان را(که رحمت واسع و حکمت جامع است) در شب قدر نازل کردیم*
و تو چه مى‏دانى شب قدر چیست؟*
شب قدر(در مقام و مرتبه)از هزار ماه بهتر و بالاتر است*
در این شب فرشتگان و روح(یعنى جبرئیل)به اذن خدا از هر فرمان(و دستور الهى و سرنوشت‏خلق) نازل مى‏شوند*
این شب رحمت و سلامت و تهنیت است تا صبحگاه*
باطن قرآن باطن انسان کامل است .

۰ نظر موافقین ۳ مخالفین ۰ ۱۸ تیر ۹۴ ، ۱۸:۱۸
فرزانه یزدانی

در پایان دوره ای که قرون وسطی می خوانندش و شروع دوره ای که رنسانس نام دارد، تحولی بنیادین در بینش  انسان اروپایی به وجود آمد و پایه ی عالَمی جدید را بنا نهاد، عالمی که الزامات و ویژگی های مخصوص به خود را دارد.
با به وجود آمدن این بینش جدید نسبت به عالم و آدم، این بشرکه حالا دیگر می توان بشر جدیدش خواند، احساس نیاز جدیدی داشت که به دنبال رفع آن و یافتن پاسخ سوالات جدیدش برآمد.
این احساس نیاز منشأ ایجاد مناسبات جدیدی شد که عالمی متفاوت با عالم دوران گذشته را رقم زد. عالمی که علم در مرکز آن قرار دارد و قدرت در دست آن است.
در این تحولات بینشی، انسان خود را مالک و محور عالَم دید و به دنبال روشی برای تسخیر طبیعت و تسلط بر آن برآمد. در حالی که بشر قدیم به دنبال درک عالَم و هماهنگی با آن بود نه تسخیر و تسلط برآن.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۰۶ تیر ۹۴ ، ۱۸:۱۱
فرزانه یزدانی


" خداوندا ! اگر هیچ کس نداند، تو خود می دانی که ما برای برپائی پرچم دین تو قیام کرده ایم و برای برپائی عدل و داد در پیروی از رسول تو در مقابل شرق و غرب ایستاده ایم و در پیمودن این راه لحظه ای درنگ نمی کنیم ".    ( امام خمینی رحمة الله علیه، صحیفه نور، ج 20، ص 133، تاریخ 6/5/1366 )

پیروی از رسول الله صلی الله علیه و آله و سلّم به هدف تحقق عدل و داد در نظام اجتماعی و شخصیت فردی می باشد و حضرت امام خمینی (ره) این پیروی را در ایستادگی در مقابل شرق و غرب ، توصیف نموده اند. حال این سؤال پیش می آید که مگر شرق و غرب کدام اند؟ ماهیتشان چیست و چرا باید در مقابل آنها ایستادگی کرد و آن را پیروی از رسول الله (ص) دانست؟!

درست است که شرق و غرب در جهانِ پیش از فروپاشی کمونیزم، دو قطبِ قدرت در مقابل یکدیگر قلمداد می شدند، لیکن اساساً و ذاتاً این دو با یکدیگر اختلاف مبنائی نداشته، بلکه یک ویژگی مشترک ذاتی داشته اند و آن این که هر دو با مبنا قرار دادن اعتقادات غیرالهی و الگو قرار دادن ایدئولوژی های منقطع از وحی ( شریعت خودساخته ی بشری )، به دنبال تحقق عالمی منقطع از وحی و تحمیل نظم غیرفطری بر زندگی بشر، بوده اند. در حقیقت این دو، در مبانی اندیشه ای ( هستی شناسی، انسان شناسی و خداشناسی ) مشترک بوده اند و هر دو با تکیه بر عقلِ خودبنیادِ بشرِ مدرن به دنبال سامان دادن به عالمِ اومانیستی بوده اند و تنها اختلافشان در روش ها و طرح های ساماندهی به این عالمِ خاص می باشد.

پس از فروپاشی کمونیزم، غرب، تنها نماینده و رهبر این نوع جهان بینی در جهان شد. اما غرب کدام است؟ آیا منظور از غرب، مجموعه ی کشورهای اروپائی و آمریکا می باشد؟

همان طور که اشاره شد، کشورهای منطقه ی غربیِ دنیا که سرمنشأ ظهور مدرنیته می باشند، تنها نمایندگانِ این عالم می باشند، اما غرب به معنای واقعی خود در عالم کنونی، ریشه در وجود انسان ها دارد و اختصاص به جمعیت و کشور خاص ندارد. غرب، وجودِ  تغییریافته و متحولِ انسان مدرن است. غرب، ظهور حقیقت اومانیزم در نظام زندگی بشر جدید است و این غرب، در همه ی جهان کنونی به درجات مختلف، رسوخ و ظهور دارد و مسلماً بیش ترین ظهور را در مبدأ پیدایش خود دارد اما منحصر به آن کشورها نیست.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ خرداد ۹۴ ، ۱۸:۳۱
فرزانه یزدانی


خاستگاه اصطلاح چپ و راست ( و همچنین  اصطلاح های هم ردیف آن، مانند چپ روی و راست روی، جناح چپ و راست و یا دست چپی و دست راستی ) انقلاب فرانسه است، که در مجمع ملی آن نمایندگان انقلابی تندرو در طرف چپ و محافظه کارها در طرف راست می نشستند ( این سنت بعدها در پارلمان های اروپایی ادامه یافت ).
به طور کلی، جریان چپ شامل همه ی گروه های بهبودخواه و انقلاب خواهِ روزگارِ نو است، یعنی لیبرال ها، سوسیالیست ها، آنارشیست ها، کمونیست ها و جز آنها، که ایدئولوژی آنها زیر نفوذ اندیشه ها و باورهای جدیدی شکل گرفته است که از رنسانس به این سو، به ویژه در سده های هفده و هجده و نوزده، در اروپا پدید آمده است. مهم ترین این باورها عبارتست از باور به عقل ( راسیونالیسم ) در برابر ایمان دینی، پیشرفت باوری، برابری خواهی، باور به دموکراسی و آزادی و بشر دوستی ( اومانیسم ). به طور کلی، ویژگی های چپ را می توان موارد زیر دانست :
هواداری از دگرگونی های هر چه شتابان تر اجتماعی و اقتصادی در جهت ایجاد برابری.
گرایش به ایمان گیتیانه ( دنیوی ) – ایمان به پیشرفت کمابیش بیکران تاریخ و علم و بشریت – در برابر ایمان دینی و آنجهانی.
گرایش به انترناسیونالیسم در برابر میهن پرستی.
گرایش به سنت شکنی و داشتن روحیه یا روش انقلابی یا بهبودخواه و آوردن طرح های تازه ی اجتماعی بر اساس سنجه های ایدئولوژیک، در برابر محافظه کاری و ارتجاع.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ خرداد ۹۴ ، ۱۸:۲۷
فرزانه یزدانی


منظور از طرح این دیدگاه بررسی چرائی و چگونگی تحقق جنبش های توتالیتر( تمامیت خواه ) است . طبق این نظریه که مشهورترین نظریه پردازان آن "هانا آرنت" و" ویلیام کورن هاوزر"  می باشند، جنبش های توتالیتر در جوامع توده ای به وقوع می پیوندند. بدین شرح که ؛ در چنین جوامعی، وفاداریهای گروهی و ارتباطات حزبی و سازمانیِ عامه به دلایلی محو می گردد و جامعه به شکل توده ای درمی آید.
" از نظر آرنت، اتمیزه شدن اجتماعی و فقدان روابط معمول و فردی شدن، مقدم بر جنبش توتالیتر است و جنبش های توتالیتر در جائی رشد می کنند که عامه ای به وجود آمده است که به دلیل بی تمایلی و بی تفاوتی، نمی تواند در گروه های سنتی و احزاب سیاسی متشکل گردد، زیرا تشکل فوق مبتنی بر آگاهی و تمایل در نفع و مقاصد معینی است ". (1)
در این چنین جامعه ای مردم که وابستگی به هیچ گروهی ندارند و احساس خلأ می کنند، آماده ی پذیرش هر ایدئولوژی جدیدی می باشند . در این شرایط ، نخبگان رهبر جنبش توتالیتری که مردم را در دسترس مستقیم ( بدون واسطه ی احزاب ) می یابند، با عوام فریبی، هواداری مردم را نسبت به خود جلب می نمایند و نهایتا حکومتی توتالیتر تشکیل می دهند که منافی اصول دموکراسی است.
این نظریه بر مبنای فلسفه ی پلورالیستی قرار دارد و فرضیات اساسی دموکراسی پلورالی را قابل به کاربری در جوامع گوناگون می داند. بر این اساس، تکثر مراکز قدرت در جوامع سبب ثبات سیاسی و توحدِ آن سبب بروز بی ثباتی هایی در نظام سیاسی می گردد.
بر این اساس، هر جامعه ای که احزاب و گروه بندی ها و دسته بندی های از انواع مختلف در آن کم رنگ باشد و عموم مردم آن به سمت یکپارچگی قدم بردارند، جامعه ای توده وار محسوب می گردد و اگر حرکتی انقلابی و جنبشی مردمی در آن به وقوع پیوندد، توتالیتری و به دور از دموکراسی خواهد بود.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ خرداد ۹۴ ، ۱۴:۲۳
فرزانه یزدانی