نهضت توحیدى

هو الاول و الآخر والظاهر و الباطن

نهضت توحیدى

هو الاول و الآخر والظاهر و الباطن

طبقه بندی موضوعی

۴ مطلب در خرداد ۱۳۹۴ ثبت شده است


" خداوندا ! اگر هیچ کس نداند، تو خود می دانی که ما برای برپائی پرچم دین تو قیام کرده ایم و برای برپائی عدل و داد در پیروی از رسول تو در مقابل شرق و غرب ایستاده ایم و در پیمودن این راه لحظه ای درنگ نمی کنیم ".    ( امام خمینی رحمة الله علیه، صحیفه نور، ج 20، ص 133، تاریخ 6/5/1366 )

پیروی از رسول الله صلی الله علیه و آله و سلّم به هدف تحقق عدل و داد در نظام اجتماعی و شخصیت فردی می باشد و حضرت امام خمینی (ره) این پیروی را در ایستادگی در مقابل شرق و غرب ، توصیف نموده اند. حال این سؤال پیش می آید که مگر شرق و غرب کدام اند؟ ماهیتشان چیست و چرا باید در مقابل آنها ایستادگی کرد و آن را پیروی از رسول الله (ص) دانست؟!

درست است که شرق و غرب در جهانِ پیش از فروپاشی کمونیزم، دو قطبِ قدرت در مقابل یکدیگر قلمداد می شدند، لیکن اساساً و ذاتاً این دو با یکدیگر اختلاف مبنائی نداشته، بلکه یک ویژگی مشترک ذاتی داشته اند و آن این که هر دو با مبنا قرار دادن اعتقادات غیرالهی و الگو قرار دادن ایدئولوژی های منقطع از وحی ( شریعت خودساخته ی بشری )، به دنبال تحقق عالمی منقطع از وحی و تحمیل نظم غیرفطری بر زندگی بشر، بوده اند. در حقیقت این دو، در مبانی اندیشه ای ( هستی شناسی، انسان شناسی و خداشناسی ) مشترک بوده اند و هر دو با تکیه بر عقلِ خودبنیادِ بشرِ مدرن به دنبال سامان دادن به عالمِ اومانیستی بوده اند و تنها اختلافشان در روش ها و طرح های ساماندهی به این عالمِ خاص می باشد.

پس از فروپاشی کمونیزم، غرب، تنها نماینده و رهبر این نوع جهان بینی در جهان شد. اما غرب کدام است؟ آیا منظور از غرب، مجموعه ی کشورهای اروپائی و آمریکا می باشد؟

همان طور که اشاره شد، کشورهای منطقه ی غربیِ دنیا که سرمنشأ ظهور مدرنیته می باشند، تنها نمایندگانِ این عالم می باشند، اما غرب به معنای واقعی خود در عالم کنونی، ریشه در وجود انسان ها دارد و اختصاص به جمعیت و کشور خاص ندارد. غرب، وجودِ  تغییریافته و متحولِ انسان مدرن است. غرب، ظهور حقیقت اومانیزم در نظام زندگی بشر جدید است و این غرب، در همه ی جهان کنونی به درجات مختلف، رسوخ و ظهور دارد و مسلماً بیش ترین ظهور را در مبدأ پیدایش خود دارد اما منحصر به آن کشورها نیست.

۰ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۸ خرداد ۹۴ ، ۱۸:۳۱
فرزانه یزدانی


خاستگاه اصطلاح چپ و راست ( و همچنین  اصطلاح های هم ردیف آن، مانند چپ روی و راست روی، جناح چپ و راست و یا دست چپی و دست راستی ) انقلاب فرانسه است، که در مجمع ملی آن نمایندگان انقلابی تندرو در طرف چپ و محافظه کارها در طرف راست می نشستند ( این سنت بعدها در پارلمان های اروپایی ادامه یافت ).
به طور کلی، جریان چپ شامل همه ی گروه های بهبودخواه و انقلاب خواهِ روزگارِ نو است، یعنی لیبرال ها، سوسیالیست ها، آنارشیست ها، کمونیست ها و جز آنها، که ایدئولوژی آنها زیر نفوذ اندیشه ها و باورهای جدیدی شکل گرفته است که از رنسانس به این سو، به ویژه در سده های هفده و هجده و نوزده، در اروپا پدید آمده است. مهم ترین این باورها عبارتست از باور به عقل ( راسیونالیسم ) در برابر ایمان دینی، پیشرفت باوری، برابری خواهی، باور به دموکراسی و آزادی و بشر دوستی ( اومانیسم ). به طور کلی، ویژگی های چپ را می توان موارد زیر دانست :
هواداری از دگرگونی های هر چه شتابان تر اجتماعی و اقتصادی در جهت ایجاد برابری.
گرایش به ایمان گیتیانه ( دنیوی ) – ایمان به پیشرفت کمابیش بیکران تاریخ و علم و بشریت – در برابر ایمان دینی و آنجهانی.
گرایش به انترناسیونالیسم در برابر میهن پرستی.
گرایش به سنت شکنی و داشتن روحیه یا روش انقلابی یا بهبودخواه و آوردن طرح های تازه ی اجتماعی بر اساس سنجه های ایدئولوژیک، در برابر محافظه کاری و ارتجاع.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۲۱ خرداد ۹۴ ، ۱۸:۲۷
فرزانه یزدانی


منظور از طرح این دیدگاه بررسی چرائی و چگونگی تحقق جنبش های توتالیتر( تمامیت خواه ) است . طبق این نظریه که مشهورترین نظریه پردازان آن "هانا آرنت" و" ویلیام کورن هاوزر"  می باشند، جنبش های توتالیتر در جوامع توده ای به وقوع می پیوندند. بدین شرح که ؛ در چنین جوامعی، وفاداریهای گروهی و ارتباطات حزبی و سازمانیِ عامه به دلایلی محو می گردد و جامعه به شکل توده ای درمی آید.
" از نظر آرنت، اتمیزه شدن اجتماعی و فقدان روابط معمول و فردی شدن، مقدم بر جنبش توتالیتر است و جنبش های توتالیتر در جائی رشد می کنند که عامه ای به وجود آمده است که به دلیل بی تمایلی و بی تفاوتی، نمی تواند در گروه های سنتی و احزاب سیاسی متشکل گردد، زیرا تشکل فوق مبتنی بر آگاهی و تمایل در نفع و مقاصد معینی است ". (1)
در این چنین جامعه ای مردم که وابستگی به هیچ گروهی ندارند و احساس خلأ می کنند، آماده ی پذیرش هر ایدئولوژی جدیدی می باشند . در این شرایط ، نخبگان رهبر جنبش توتالیتری که مردم را در دسترس مستقیم ( بدون واسطه ی احزاب ) می یابند، با عوام فریبی، هواداری مردم را نسبت به خود جلب می نمایند و نهایتا حکومتی توتالیتر تشکیل می دهند که منافی اصول دموکراسی است.
این نظریه بر مبنای فلسفه ی پلورالیستی قرار دارد و فرضیات اساسی دموکراسی پلورالی را قابل به کاربری در جوامع گوناگون می داند. بر این اساس، تکثر مراکز قدرت در جوامع سبب ثبات سیاسی و توحدِ آن سبب بروز بی ثباتی هایی در نظام سیاسی می گردد.
بر این اساس، هر جامعه ای که احزاب و گروه بندی ها و دسته بندی های از انواع مختلف در آن کم رنگ باشد و عموم مردم آن به سمت یکپارچگی قدم بردارند، جامعه ای توده وار محسوب می گردد و اگر حرکتی انقلابی و جنبشی مردمی در آن به وقوع پیوندد، توتالیتری و به دور از دموکراسی خواهد بود.

۱ نظر موافقین ۱ مخالفین ۰ ۱۴ خرداد ۹۴ ، ۱۴:۲۳
فرزانه یزدانی

توحید یعنی رهائی ازعبودیت، اطاعت و تسلیم غیرحق. هر کجا که ازحق پیروی نشود و حکم الله جاری نگردد، به معنای اطاعت و جاری شدن کلام غیرالله است و این عین شرک ورزیدن و اطاعت غیر حق می باشد.

توحید یعنی گسستن بندهای اسارت نظام های بشری . کلمه ی توحید شامل نفی هر آن چه غیر حق، می باشد که؛ لا اله الا الله

حکومت اسلامی عین توحید است. حکومت اسلامی یعنی اجرای کامل و تمام احکام الهی در جامعه و نفی هر چه غیرحق است، به عبارت دیگر، حکومت اسلامی یعنی تحقق لا اله الا الله درعمل؛ بنابراین انقلاب اسلامی که برای همین منظور پاگرفته است، ظهور توحید است و برای تکامل این ظهور و تحقق عینی اهداف انقلاب اسلامی باید به استقبال زحمات و خطرات رفت که  توحید یعنی استقبال از زحمات و خطرات.

۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ خرداد ۹۴ ، ۱۸:۲۰
فرزانه یزدانی