نهضت توحیدى

هو الاول و الآخر والظاهر و الباطن

نهضت توحیدى

هو الاول و الآخر والظاهر و الباطن

طبقه بندی موضوعی

چیستی ولایت و ارتباط آن با من

پنجشنبه, ۶ فروردين ۱۳۹۴، ۰۵:۳۹ ب.ظ

مهم ترین مفهوم ولایت، مفهوم "سرپرستی و حاکمیت" است، که این سرپرستی و حاکمیت به دو صورت قابل تبیین می باشد؛
یکی آن سرپرستی و حاکمیتی که خداوندِ مالک الملوک به سبب خالقیت و مالکیتی که بر تمامی مخلوقات و عوالم دارد، بر آنها دارد و هیچ مخلوقی نمی تواند خود را از سیطره ی این حاکمیت خارج کند. این ولایت که لاجرم بر همه موجودات سیطره دارد، "ولایت تکوینی" نام دارد.
دیگری، آن ولایت و سرپرستی ای است که برموجوداتِ صاحبِ اختیار جاریست و شامل قوانین و چارچوب های مشخصی است که "ولایت تشریعی" نام دارد و انسان، مختار است برای پذیرش یا عدم پذیرش آن.
 به عبارت دیگر، انسان که صاحب امتیازِ انتخاب است، می تواند ولایت تشریعی حق را بر خود جاری سازد و یا آن را نپذیرد و با رد کردن آن در حقیقت تحت سیطره ی ولایت غیرحق یا همان "طاغوت" قرار گیرد، چرا که همان گونه که انسانِ بدون شریعت وجود ندارد و هر انسانی لاجرم شریعت حق یا باطلی را برای خود اختیار کرده است، به همان نسبت، انسان بدونِ ولایت نیز وجود ندارد، لیکن یا ولایت تشریعی حق را انتخاب کرده است و یا با عدم پذیرشِ آن، تحت ولایت طاغوت درآمده است.
باطن ولایت تشریعیِ حق نور است ؛ طبق آیه 257 سوره بقره " الله ولی الذین آمنوا یخرجهم من الظلمات الی النور و الذین کفروا اولیاءهم الطاغوت یخرجونهم من النور الی الظلمات ..." . آن کس که ایمان بیاورد و ولایت تشریعی حق را بپذیرد، تحت ولایت الله قرار می گیرد و الله او را از ظلمات خارج کرده و وارد به عالم نورمی کند، و آن کس که ولایت تشریعی حق را نپذیرد و آن را انکار کند ( کفروا )، لاجرم تحت ولایت ولی های گوناگون ( اولیاءهم ) قرار می گیرد که او را به ظلمات می کشانند به نحوی که حتی از نورانیت فطرت هم خارج می شود.
از آیه ی مذکور می توان به این نکته نیز پی برد که قبول ولایت تشریعی حق با ایمان رابطه ی مستقیم دارد. مفهوم هدایت که از همین آیه به دست می آید، "خروج از ظلمات به نور" می باشد که تنها از طریق پذیرش ولایت حق امکان پذیر است. لذا هدایت با ولایت همراه است و ولایت حق عین هدایت است.
از آنجا که انسان همواره به هدایت و قانون الهی نیازمند است، پس همواره ولایت تشریعیِ حق و کسی که عهده دار امر ولایت تشریعی است، وجود دارد و باید در دسترس مردم باشد.
ولایت باطن نبوت و امامت است ( النبی اولی بالمؤمنین من انفسهم ) و توحید تنها از طریق ولایت بر شخص و جامعه جاری و حاکم می گردد، چرا که باطن ولایت عین توحید است و ولایت مجرای جاری شدن توحید در عالم است. ولایت تنها راه فهم کلام خداست و" ولی " به عنوان شاخص و ملاک برای انسان و انسانیت، و "مقام ولایت" به عنوان افق پیش روی انسان، راهنما و پیش برنده ی انسان به سمت افق انسانیت می باشد و او را به خود می شناسانند تا در طلب خودِ واقعی باشد نه در طلبِ توهمی که از خود دارد، یا به عبارت دیگر "ناخود" . انسان در جمال ولی و با شناخت مقام ولایت، خودِ برتر را یافته و مشتاقِ وصال او می گردد و با هدایت خودِ آن برای نیل به وصالش تلاش کرده و نهایتا با فنای در آن به مطلوب خود دست می یابد و وجودش در توحید مستقر شده و عین توحید می گردد.
لیکن، آن کس که ولایت تشریعی الله را نپذیرفته، افق های گوناگونی را در پیش روی خود می بیند که هیچ یک به حقیقت پاسخ نیازفطری او نیستند و هر کدام او را به سمتی می کشند، لذا به جای موحد شدن، وجودش در آشفتگی و پراکندگی زیادی قرار می گیرد و بوی آرامش به مشامش نخواهد رسید، لذا جستجویش هیچ گاه تمام نمی شود و نهایتا امکان دارد به یأس دچار شود و این بدترین اتفاق ممکن برای انسان است. به عبارت دیگر، او از خود دور شد و در فراق خودِ برتری که در جستجویش بود و نشناختش و یا اشتباه گرفتش، استعدادهایش سوخت و از قوه به فعل بدل نشد.
مقام ولایت تشریعی در هر زمان تنها به یک نفر تعلق دارد که نه از طریق انتخاب مردم، بلکه از طریق نصب الهی، تعیین می گردد. اما مقام ولایت تکوینی که در حقیقت، "مقام خلیفة اللهی" و رسیدن به حقیقت انسانیت است، برای هر انسانی ممکن، بلکه واجب است و اساسا هدف از خلقت انسان، به فعلیت رساندن این قوه ی ذاتی است.  
بنابراین، هر عمل و برنامه ای که بشر در زندگی فردی و اجتماعی خود انجام می دهد باید در راستای تحقق این هدف باشد. ( مانند دولت سازی، تشکیل حکومت اسلامی، تولید علم و... ) از طرف دیگر، ولی درهر زمان تحقق این هدف را برای جامعه ی بشری پیگیری می کند ودر این راستا وظایفی را برای مردم مشخص می کند که در صورت اطاعت مردم و مساعد بودن شرایط فکری و فرهنگی زمانه و سخت افزار جامعه، نیل به هدف ممکن و آسان می گردد.
لذا، شناخت ولی زمان و تعمق و تفکر در رهنمودها و خواسته های او از جامعه و نیز عمل بر طبق آن، همان شاه کلیدی است که فرد و جامعه را به عالم توحید وارد و در آن مستقر می کند.

فرزانه یزدانی

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۱/۰۶

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی