نهضت توحیدى

هو الاول و الآخر والظاهر و الباطن

نهضت توحیدى

هو الاول و الآخر والظاهر و الباطن

طبقه بندی موضوعی

مذاکره و سازش

چهارشنبه, ۲ ارديبهشت ۱۳۹۴، ۰۱:۵۵ ب.ظ

" قیام شما برای خدا و رهایی امت اسلامی می باشد و تحمل و رنج در راه آن از بزرگترین عبادات است و به فضل الهی ، برای شما ثواب مجاهدین صدر اسلام را دارد. طولانی بودن راه خدا شما را استوارتر گرداند، چنانچه رنج های بیست و چند ساله، رسول اکرم صلی الله علیه و آله را استوار و استوارتر می کرد ( صحیفه نور/ جلد 2 / صفحه 213 ، 4/8/57 ) ".

بینش عبودیت محور و نه منفعت محورو به قول نخبگان و علماء ! عقلانی، تحمل رنج و سختی در راه خدا را بزرگترین عبادات می نامد و آن را مایه ی استوارتر شدن بندگان برمی شمرد و اساساً  ذات ایستادگی در راه خدا را متضمن تحمل رنج می داند و نه امری عارضی. در مقابل، بینش به اصطلاح عقلانی و منفعت محور، این ایستادگی و مجاهدت ها را دیوانگی و رنج بیهوده و نوعی خودآزاری و مردم آزاری دانسته و برای دستیابی به آسایش و رفاه، حاضر به سازش با دشمن و نشان دادن هر نوع انعطافی می باشد.

حال این که چرا چنین است، برمی گردد به نوع عقیده و اهدافی که این بینش مد نظر دارد . در بینش منفعت محور، اساساً انقلاب رقم خورده است برای دستیابی به رفاه بیش تر، چه بسا بدون انقلاب هم می شد که به این هدف دست یافت! در این بینش انقلاب اسلامی و اهداف متعالی آن شناخته نشده ، یعنی عقاید این دسته، عقاید انحرافی است. اینان اعتقادی به انقلاب اسلامیِ حقیقی ندارند و آن را تحقق عبودیت نمی دانند ( چرا که اصلاً عبودیت مدنظر این نوع بینش نیست )، بلکه آن را  تنها حرکتی سیاسی میدانند که در برهه ای از تاریخ اتفاق افتاد و تمام شد. حال نیز وقت مدرن شدن و دستیابی به رفاه مادی بیش تر است. اینان به دنبال تحقق نهضت انبیاء الهی ( همان هدفی که امام خمینی (ره) بارها و بارها برای انقلاب اسلامی برشمرده اند ) و ادامه ی مبارزات ائمه اطهار (ع ) و زمینه سازی برای ظهور حضرت حجت (عج)  نیستند و آنچنان است که حتی صحبت از این اهداف متعالی را انحراف می خوانند! همان کاری که با دولت انقلابی و مخلص نهم و دهم کردند.

این بینش سعی دارد که با اشاعه ی فرهنگ خود، مانع از پیشروی انقلاب اسلامی به سمت اهداف متعالی خود شود و اساساً این بینش با انقلاب اسلامی و فکر، عقاید و فرهنگ انقلابی در تضاد کامل است.

راهبرد اینان چنان است که مفاهیم و ارزش های انقلابی و اسلامی را تا جائی که ممکن است، از فرهنگ مردم حذف کنند و یا با حفظ ظاهر لغات، مفهومی کاملاً متفاوت را نهادینه سازند که دیگر انقلابی و اسلامی نباشد و این دقیقاً همان راهبرد جبهه ی نفاق است.

لیبرال های مسلمان ! تکنوکرات های مسلمان ! روحانیون مدرن یا نوگرا !

از همین اسامی می توان به ماهیت متضاد آنان پی برد.

در بینش منافقانه این نوع ادبیات مفهوم خود را پیدا می کند.

این بینش است که تاکتیک نرمش قهرمانانه را تعبیر به " تقیه " میکند و یا آن را " راهبرد نظام " می نامد.

جناب علم الهدی، آیا کنون انقلاب اسلامی نیازمند تقیه است؟! اکنون که شرایط دنیا به گونه ای است که همه مردم تشنه معارف اسلام ناب هستند و به دنبال راه نجاتی از وضع کنونی می گردند! آیا امام باقر (ع) در چنین شرایطی به تقیه توصیه می فرمودند؟! 

این نوع بینش است که شرایط کنونی انقلاب اسلامی و نظام جمهوری اسلامی را با نهضت های با چالش مواجه شده منطقه از جمله مصر و تونس یکی دانسته و دعوت به حفظ وحدت داخلی و همراهی با دولت در قبال دیپلماسی سازش، می نماید!

آقای هاشمی، آیا شرایط کنونی انقلاب اسلامی همانند موقعیت به قول جنابتان بهارعربی است؟!

آیا دردولت های نهم و دهم که سیاست خارجی کشور در شکل تهاجمی خود، همه دشمنان را عصبانی و ناامید کرده بود، نیازی به حفظ وحدت داخلی نبود؟!

این بینش است که به جای حمله ی شجاعانه به مواضع دشمن، خطوط  دفاعی تشکیل می دهد و آماده ی تسلیم است.

آیا سایت الف باید از فرمانده ی خطوط دفاعی کشور ( وزیر امور خارجه وقت ) تجلیل نماید و در مقابل فرمانده بی باک و شجاع خطوط حمله ( احمدی نژاد ) بایستد؟!

این بینش است که معتقد است که سیاست خارجی ما بروز عقلائی یافته و کسانی که اعتراض می کنند، نه به خاط شجاعت، که به خاطر ترسشان است. ترس از این که مواضع قبلی شان در داخل لطمه بخورد!

جناب مجتهدزاده، آیا امام در رابطه با آمریکا سخن کرده اند یا خیر؟ حال اگر کسی سخنان و مواضع اصولی امام را بازگو کند تا جلوی انحراف را بگیرد، ترسو است و به دنبال حفظ آبروی خود است؟ با این حساب نباید دیگرسخنان امام را نشر داد، چرا که حتماً لطمه خواهد خورد!

بینش منافقانه، انتقاد را می پسندد، تا وقتی که نسبت به دیگران باشد. 8 سال دولت انقلابی را به باد شدیدترین انتقادات غیرمنصفانه و حتی ساختگی بستند و اکنون دیگر هر انتقادی توهین و تشویش افکار عمومی تلقی می گردد!

فرمانده سپاه ولی امر ادب روحانی در برابر رهبری را در میان روسای جمهور قبلی بدون نمونه خوانده است. آیا به واقع ادب این است؟!

آنجا که شخصی خود را سپر بلای رهبری کند، ادب نیست و آنجا که کسی راه را برای تهدید رهبری باز کند، ادب است؟!

 

" اگر ما تسلیم آمریکا و ابرقدرت ها می شدیم، ممکن بود امنیت و رفاه ظاهری درست می شد و قبرستان های ما پر از شهدای عزیز ما نمی گردید، ولی مسلماً استقلال و آزادی و شرافتمان از بین می رفت. آیا ما می توانیم نوکر و اسیر آمریکا و دولت های کافر شویم تا بعضی چیزها ارزان شود؟! و شهید و مجروح ندهیم! هرگز ملت زیر بار این ننگ نخواهد رفت و تن به این ذلت نخواهد داد. ملت ایران در مقابل آمریکا می ایستد و به امید خداوند پیروز است. خداوند آنقدر تأکید کرده است که ما با آنها موالات نداشته باشیم، آن وقت برای ارزانی اجناس، ما خودمان را بفروشیم؟! (همان، ج 17 ، ص 51،  21/7/61 ) ".

در این نوع بینش خودفروشی به مردم آموزش داده می شود و عزت ملت زیرپا گزارده می شود. به مردم گفته می شود که اگر نان و آب می خواهید، راهش سازش است و اگر خواستید بایستید، اجناس گران می شود! اینان به جای تلاش برای سهولت در امر معاش مردم، نوکری و ذلت و راحت طلبی را اشاعه می دهند.

" باید به مردم گوشزد کنید که لازمه ی انقلابی بودن، تحمل سختی هاست و اگرچه ما خسارت زیاد دیده ایم لکن این خسارت ها آیا به آنهمه عظمت های انقلابی نمی ارزد ؟! در حالی که شهادت حضرت سیدالشهدا از همه ی خسارت ها بالاتر بود ولی چون او می دانست که چه می کند و کجا می رود و هدفش چیست، فداکاری کرد و شهید شد و ما هم باید روی آن فداکاری ها حساب کنیم که سیدالشهدا چه کرد و چه بساط ظلمی را به هم زد و ما هم چه کرده ایم ( همان، ج 17، ص 54،22/7/61 ) ".

اینان مردم را این گونه غافل و راحت طلب می خواهند و برایش تلاش می کنند تا این فرهنگ را در مردم رسوخ دهند، چرا که مردمی که فقط به دنبال نان و آبشان باشند، دیگر به اهداف متعالی انقلاب نمی اندیشند و این همان چیزی است که جبهه نفاق می خواهد.

" ترس در راه مقاصد اسلامی، نشانه ی بی دینی است. اگر ما برای مقصد اسلامی، برای مقصدی که انبیاء خودشان را به آب و آتش زدند، اولیای عظام خودشان را به کشتن دادند، علمای بزرگ اسلام را آتش زدند، سر بریدند، حبس کردند، تبعید کردند، حبس های طولانی کردند، اگر چنانچه ما برای مقاصد اسلامی بترسیم، دین نداریم. دین دار هم برای این که خرقه را از این عالم خالی کند می ترسد. اگر ما ماورای این عالم را اعتقاد داشته باشیم، باید شکر کنیم که در راه خدا کشته بشویم و برویم در صف شهدا، بترسیم؟! از چه بترسیم؟ آن باید بترسد که غیر از این عالم جائی ندارد (همان، ج 1، ص 72، 25/2/43 ) ".

استقامت در امر با ترس منافات دارد. ترس نشانه ی بی دینی است و استقامت از ایمان است.

مردمی که در راه اهداف خود، استقامت دارند، همه چیز دارند.

" استقامت در امر، از خود امر مشکل تر است. چه بسا پیروزی هایی که برای یک ملتی پیش می آید، برای این که استقامت در آن امر که موجود شده است ندارند، سستی می کنند، آن پیروزی از دستشان می رود (همان، ج 13، ص 240، 8/10/59 ) ".

" ما هم تا آخر، زحمت ها و رنج های توطئه ی ابرقدرت ها را باید تحمل کنیم. ما موظف هستیم تا امر الهی را انجام دهیم. پس، از سختی ها نباید هراس داشته باشیم . آیا پیغمبر اکرم (ص) در مقابل سختی ها عقب نشینی کردند؟ آیا حاضر به تسلیم و سازش شدند؟ ما هم که کار انبیاء و پیغمبر اکرم (ص) را انجام می دهیم باید بایستیم، باید مقاومت کنیم تا اسلام استقرار پیدا کند و عدالت برقرار شود و دست ظالم ها کوتاه گردد (همان، ج 19، ص 58، 18/6/63 ) ".

موظف هستیم...

فرزانه یزدانی

 

 

موافقین ۰ مخالفین ۰ ۹۴/۰۲/۰۲
فرزانه یزدانی

نظرات  (۰)

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است

ارسال نظر

ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی